معنی فارسی exuviation
B1پروسه ریزش پوست در موجودات زنده، به ویژه حشرات.
The process of shedding the outer layer or skin in organisms.
- NOUN
example
معنی(example):
جلدکنندگی یک فرایند ضروری برای رشد حشرات جوان است.
مثال:
Exuviation is an essential process for the growth of young insects.
معنی(example):
فرکانس جلدکنندگی میتواند نشاندهنده سلامت جمعیت باشد.
مثال:
The frequency of exuviation can indicate the health of the population.
معنی فارسی کلمه exuviation
:
پروسه ریزش پوست در موجودات زنده، به ویژه حشرات.