معنی فارسی exuvium

B1

باقیمانده پوست اندازی که پس از فرایند ریزش پوست باقی می‌ماند.

The shed skin or outer layer left behind after an organism undergoes molting.

example
معنی(example):

جلد کناری باقی‌مانده اطلاعات مهمی برای حشره‌شناسان فراهم می‌کند.

مثال:

The exuvium left behind provides important data for entomologists.

معنی(example):

نمونه‌هایی از جلد کناری برای تحلیل در طول مطالعه جمع‌آوری شد.

مثال:

Samples of exuvium were collected for analysis during the study.

معنی فارسی کلمه exuvium

: معنی exuvium به فارسی

باقیمانده پوست اندازی که پس از فرایند ریزش پوست باقی می‌ماند.