معنی فارسی face-centered

B2

روش یا طراحی که در آن بر روی چهره یا دیدگاه افراد تمرکز می‌شود.

An approach or design that focuses on the face or perspective of individuals.

adjective
معنی(adjective):

(of a cubic crystal lattice) Having an atom at the centre of each face and one at each vertex

example
معنی(example):

طراحی مرکز صورت است و بر روی دیدگاه کاربر تمرکز دارد.

مثال:

The design is face-centered, focusing on the user's perspective.

معنی(example):

یک روش مرکز صورت می‌تواند تجربه کاربری را بهبود بخشد.

مثال:

A face-centered approach can improve user experience.

معنی فارسی کلمه face-centered

: معنی face-centered به فارسی

روش یا طراحی که در آن بر روی چهره یا دیدگاه افراد تمرکز می‌شود.