معنی فارسی face-palmed
B1یک زمان گذشته از حرکت دست به پیشانی، بیان ناامیدی در واکنش به یک رویداد.
Past tense of face-palm; expressing frustration or embarrassment by placing a hand against the forehead.
- VERB
example
معنی(example):
وقتی او ایدهاش را به اشتراک گذاشت، او در پاسخ دست به پیشانی زد.
مثال:
When he shared his idea, she face-palmed in response.
معنی(example):
آنها در خبر شکست طرح دست به پیشانی زدند.
مثال:
They face-palmed at the news that the plan failed.
معنی فارسی کلمه face-palmed
:
یک زمان گذشته از حرکت دست به پیشانی، بیان ناامیدی در واکنش به یک رویداد.