معنی فارسی facks
B1جزئیات یا عباراتی که باعث جذابیت یا وضوح در یک اثر میشوند.
Details or phrases that enhance the appeal or clarity of a work.
- NOUN
example
معنی(example):
هنرمند از فکها برای ایجاد یک اثر جذاب استفاده کرد.
مثال:
The artist used facks to create an intriguing piece.
معنی(example):
در نوشتن، فکها میتوانند به روایت عمق ببخشند.
مثال:
In writing, facks can add depth to the narrative.
معنی فارسی کلمه facks
:
جزئیات یا عباراتی که باعث جذابیت یا وضوح در یک اثر میشوند.