معنی فارسی faconde

B1

فاکونده، ابزاری برای توضیح یا ارائه یک ایده به طور بصری.

A device or tool used for explaining or presenting an idea visually.

example
معنی(example):

او از یک فاکونده برای توضیح ایده‌اش استفاده کرد.

مثال:

She used a faconde to explain her idea.

معنی(example):

یک فاکونده اغلب در ارائه‌های تصویری کمک می‌کند.

مثال:

A faconde often helps in visual presentations.

معنی فارسی کلمه faconde

: معنی faconde به فارسی

فاکونده، ابزاری برای توضیح یا ارائه یک ایده به طور بصری.