معنی فارسی factorist
B1فاکتورشناس، فردی که در تعیین و شناسایی عوامل عددی مهارت دارد.
A person who specializes in the study or identification of mathematical factors.
- NOUN
example
معنی(example):
یک فاکتورشناس در شناسایی عوامل اعداد تخصص دارد.
مثال:
A factorist specializes in identifying factors of numbers.
معنی(example):
به عنوان یک فاکتورشناس، او بر سادهسازی معادلات پیچیده کار میکرد.
مثال:
As a factorist, she worked on simplifying complex equations.
معنی فارسی کلمه factorist
:
فاکتورشناس، فردی که در تعیین و شناسایی عوامل عددی مهارت دارد.