معنی فارسی factorization

B1

فاکتوریزه کردن، فرآیند تقسیم یک عدد یا عبارت به عوامل اول و بنیادی آن.

The process of decomposing an object (such as a number or polynomial) into a product of other objects, or factors.

example
معنی(example):

فاکتوریزه کردن 12 برابر است با 3 و 4.

مثال:

The factorization of 12 is 3 and 4.

معنی(example):

در کلاس ریاضی، درباره فاکتوریزه کردن چندجمله‌ای‌ها یاد گرفتیم.

مثال:

In math class, we learned about the factorization of polynomials.

معنی فارسی کلمه factorization

: معنی factorization به فارسی

فاکتوریزه کردن، فرآیند تقسیم یک عدد یا عبارت به عوامل اول و بنیادی آن.