معنی فارسی falling sickness

B2

بیماری صرع، یک اختلال عصبی که با حملات ناگهانی و از دست دادن کنترل بر روی بدن شناخته می‌شود.

A term once used to refer to a seizure disorder, particularly epilepsy.

noun
معنی(noun):

Epilepsy.

example
معنی(example):

او به بیماری صرع تشخیص داده شد، که به عنوان افتادن بیماری نیز شناخته می‌شود.

مثال:

He was diagnosed with falling sickness, also known as epilepsy.

معنی(example):

بیماری افتادن می‌تواند به تشنج‌ها منجر شود.

مثال:

Falling sickness can lead to seizures.

معنی فارسی کلمه falling sickness

: معنی falling sickness به فارسی

بیماری صرع، یک اختلال عصبی که با حملات ناگهانی و از دست دادن کنترل بر روی بدن شناخته می‌شود.