معنی فارسی falling star
A2ستارهی دنبالهدار، به یک شهابسنگ یا جسمی از فضا که به زمین نزدیک میشود و هنگام ورود به جو با نور زیادی سوزانده میشود.
A meteor that appears as a bright streak of light in the sky when it enters Earth's atmosphere.
- noun
noun
معنی(noun):
A meteor.
example
معنی(example):
دیشب یک ستارهی دنبالهدار دیدم.
مثال:
I saw a falling star last night.
معنی(example):
آنها وقتی ستاره دنبالهدار را دیدند آرزو کردند.
مثال:
They made a wish when they saw the falling star.
معنی فارسی کلمه falling star
:
ستارهی دنبالهدار، به یک شهابسنگ یا جسمی از فضا که به زمین نزدیک میشود و هنگام ورود به جو با نور زیادی سوزانده میشود.