معنی فارسی fallings-off

B1

چیزهایی که از جایی می‌افتند یا سقوط می‌کنند.

Things that fall or drop from a certain place.

example
معنی(example):

ریختن میوه‌ها از درخت در حیاط آشفتگی ایجاد کرد.

مثال:

The fallings-off from the tree made a mess in the yard.

معنی(example):

در طول شام، موارد زیادی از روی میز افتادند.

مثال:

There have been many fallings-offs from the table during dinner.

معنی فارسی کلمه fallings-off

: معنی fallings-off به فارسی

چیزهایی که از جایی می‌افتند یا سقوط می‌کنند.