معنی فارسی fanaticising

B1

دچار جنون شدن، افراط در علاقه‌مندی که ممکن است به نتایج منفی منجر شود.

The act of becoming excessively passionate or zealous about something.

verb
معنی(verb):

To make into a fanatic.

معنی(verb):

To become fanatical.

example
معنی(example):

آنها درباره قهرمانی آینده دچار جنون می‌شوند.

مثال:

They are fanaticising about the upcoming championship.

معنی(example):

دچار جنون شدن می‌تواند به وسواس‌های ناسالم منجر شود.

مثال:

Fanaticising can lead to unhealthy obsession.

معنی فارسی کلمه fanaticising

: معنی fanaticising به فارسی

دچار جنون شدن، افراط در علاقه‌مندی که ممکن است به نتایج منفی منجر شود.