معنی فارسی fanaticises
B1دچار جنون کردن، به شدت و با افراط در مورد چیزی فکر کردن.
To cause someone to become overly enthusiastic or zealous.
- verb
verb
معنی(verb):
To make into a fanatic.
معنی(verb):
To become fanatical.
example
معنی(example):
او اغلب درباره نتایج رویدادهای ورزشی دچار جنون میشود.
مثال:
She often fanaticises about the outcomes of sporting events.
معنی(example):
نویسندگان گاهی شخصیتهای خود را برای ایجاد اثر دراماتیک دچار جنون میکنند.
مثال:
Writers sometimes fanaticises their characters for dramatic effect.
معنی فارسی کلمه fanaticises
:
دچار جنون کردن، به شدت و با افراط در مورد چیزی فکر کردن.