معنی فارسی fanger
B1فنگر، ابزاری برای نشانهگذاری یا اشاره به چیزی.
A tool used for indicating or pointing at something.
- NOUN
example
معنی(example):
این فنگر برای نشانه گذاری روی نقشه استفاده شد.
مثال:
The fanger was used to point at the map.
معنی(example):
او یک فنگر پوشید تا سبک هنری خود را نشان دهد.
مثال:
She wore a fanger to show her artistic style.
معنی فارسی کلمه fanger
:فنگر، ابزاری برای نشانهگذاری یا اشاره به چیزی.