معنی فارسی fantasmal

B2

شامل ویژگی‌های خیالی و وهم‌آور، به ویژه در رابطه با تجلیات غیر واقعی.

Having the characteristics of a ghost or phantom; ethereal.

example
معنی(example):

خیالاتی که در ذهن او بود، مانند تصاویری خیالی بودند.

مثال:

The fantasies in her mind were like fantasmal visions.

معنی(example):

او حضوری خیالی داشت که همه را مجذوب خود کرد.

مثال:

He had a fantasmal presence that captivated everyone.

معنی فارسی کلمه fantasmal

:

شامل ویژگی‌های خیالی و وهم‌آور، به ویژه در رابطه با تجلیات غیر واقعی.