معنی فارسی far-flung

B2

دورافتاده، اشاره به مکان‌ها یا مناطقی که بسیار دور از یک دیگر یا مرکز هستند.

Distant or remote; far away.

adjective
معنی(adjective):

Remote or distant, in space, time or relationship.

معنی(adjective):

Wide-ranging, widespread or widely distributed.

example
معنی(example):

او دوستانی در مکان‌های دورافتاده در سراسر دنیا دارد.

مثال:

She has friends in far-flung places around the world.

معنی(example):

منطقه‌های دورافتاده کشور اغلب نادیده گرفته می‌شوند.

مثال:

The far-flung regions of the country are often neglected.

معنی فارسی کلمه far-flung

: معنی far-flung به فارسی

دورافتاده، اشاره به مکان‌ها یا مناطقی که بسیار دور از یک دیگر یا مرکز هستند.