معنی فارسی farmerly

B1

کشاورزی، به شکل یا سبک مرتبط با کشاورزی، اصطلاحی برای توصیف رفتار، گفتار یا ظاهری است که به زندگی کشاورزی مربوط می‌شود.

In a manner characteristic of a farmer, typically indicating a connection to agricultural practices.

example
معنی(example):

او به طور کشاورزی درباره محصولاتی که پرورش می‌دهد صحبت کرد.

مثال:

She spoke farmerly about the crops she grew.

معنی(example):

رفتار کشاورزی او باعث شد همه احساس راحتی کنند.

مثال:

His farmerly demeanor made everyone feel at ease.

معنی فارسی کلمه farmerly

: معنی farmerly به فارسی

کشاورزی، به شکل یا سبک مرتبط با کشاورزی، اصطلاحی برای توصیف رفتار، گفتار یا ظاهری است که به زندگی کشاورزی مربوط می‌شود.