معنی فارسی farmership

B1

عنوان یا مدرکی که به کشاورزان اهدا می‌شود، به دلیل مهارت‌ها یا درک عمیق آنها از کشاورزی و شیوه‌های آن.

A title or position relating to the management or practice of farming, often awarded for excellence.

example
معنی(example):

او به خاطر شیوه‌های نوآورانه‌اش عنوان کشاورزی را دریافت کرد.

مثال:

She was awarded the title of farmership for her innovative practices.

معنی(example):

برنامه کشاورزی به هدف ترویج کشاورزی پایدار طراحی شده است.

مثال:

The farmership program aims to promote sustainable farming.

معنی فارسی کلمه farmership

:

عنوان یا مدرکی که به کشاورزان اهدا می‌شود، به دلیل مهارت‌ها یا درک عمیق آنها از کشاورزی و شیوه‌های آن.