معنی فارسی farmings

B1

فعالیت‌ها و فرآیندهایی که برای تولید محصولات کشاورزی انجام می‌شوند.

The various activities related to agriculture and cultivation of crops.

example
معنی(example):

کشاورزی در این منطقه با تکنیک‌های جدید بهبود یافته است.

مثال:

The farmings in the region have improved with new techniques.

معنی(example):

کشاورزی‌های مختلف در سرتاسر کشور انجام می‌شود.

مثال:

Different farmings are practiced throughout the country.

معنی فارسی کلمه farmings

: معنی farmings به فارسی

فعالیت‌ها و فرآیندهایی که برای تولید محصولات کشاورزی انجام می‌شوند.