معنی فارسی farmsteading
B1کشاورزی به معنای استفاده از زمین و منابع برای تولید مواد غذایی و کالاهای مورد نیاز است و معمولاً با تکیه بر روشهای پایدار و خودکفا انجام میشود.
The practice of self-sufficient agriculture as a lifestyle, often involving small-scale farming.
- NOUN
example
معنی(example):
کشاورزی یک راه عالی برای زندگی پایدار است.
مثال:
Farmsteading is a great way to live sustainably.
معنی(example):
بسیاری از خانوادهها farmsteading را برای زندگی ساده انتخاب میکنند.
مثال:
Many families are choosing farmsteading for a simple life.
معنی فارسی کلمه farmsteading
:کشاورزی به معنای استفاده از زمین و منابع برای تولید مواد غذایی و کالاهای مورد نیاز است و معمولاً با تکیه بر روشهای پایدار و خودکفا انجام میشود.