معنی فارسی fashed

B1

فاش کردن به معنای دلسردیا ناراحتی بر اثر شرایط یا وقایع نامطلوب است.

Experiencing anxiety, fuss, or extreme worry about a situation.

verb
معنی(verb):

To worry; to bother, annoy.

معنی(verb):

To trouble oneself; to take pains.

example
معنی(example):

او در طول امتحان به خاطر صدای بلند دچار دلسردی شد.

مثال:

She was fashed by the loud noise during the exam.

معنی(example):

او بعد از جلسه طولانی پر از شکایات، دچار دلسردی شد.

مثال:

He felt fashed after the long meeting filled with complaints.

معنی فارسی کلمه fashed

: معنی fashed به فارسی

فاش کردن به معنای دلسردیا ناراحتی بر اثر شرایط یا وقایع نامطلوب است.