معنی فارسی fasthold
B1محکم چسبیدن، به معنای گرفتن یا نگهداشتن چیزی با نیروی زیاد.
To hold onto something firmly or tightly, especially in a difficult situation.
- VERB
example
معنی(example):
او موفق شد در حین طوفان به طناب محکم بچسبد.
مثال:
He managed to fasthold onto the rope during the storm.
معنی(example):
کوهنورد باید به لبه محکم بچسبد تا از سقوط جلوگیری کند.
مثال:
The climber needed to fasthold onto the ledge to avoid falling.
معنی فارسی کلمه fasthold
:محکم چسبیدن، به معنای گرفتن یا نگهداشتن چیزی با نیروی زیاد.