معنی فارسی fastidiously
B2فستیدیوستی، یعنی با دقت و وسواس زیاد چیزی را انجام دادن یا ترتیب دادن.
In a manner that shows great attention to detail; meticulously.
- ADVERB
example
معنی(example):
او کتابهایش را با دقت زیاد بر اساس نویسنده مرتب کرد.
مثال:
She fastidiously organized her books by author.
معنی(example):
او با دقت هر سند را برای یافتن اشتباهات بررسی کرد.
مثال:
He fastidiously checked each document for errors.
معنی فارسی کلمه fastidiously
:فستیدیوستی، یعنی با دقت و وسواس زیاد چیزی را انجام دادن یا ترتیب دادن.