معنی فارسی fearfulness

B1

حالت یا ویژگی ترسیدن، احساس عدم امنیت یا ترس.

The quality of being fearful; a state of apprehension.

example
معنی(example):

ترس او مانع از تلاش برای چیزهای جدید شد.

مثال:

His fearfulness prevented him from trying new things.

معنی(example):

ترس می‌تواند گاهی اوقات فرصت‌ها را محدود کند.

مثال:

Fearfulness can sometimes limit opportunities.

معنی فارسی کلمه fearfulness

:

حالت یا ویژگی ترسیدن، احساس عدم امنیت یا ترس.