معنی فارسی featherbrain
B1شخصی که به خاطر رفتار احمقانه یا اشتباهاتش به طور مداوم مورد تمسخر قرار میگیرد.
A person regarded as silly or scatterbrained.
- noun
noun
معنی(noun):
A feather-brained or stupid person, especially a woman
example
معنی(example):
پس از مرتکب شدن به یک اشتباه احمقانه، او را مغز نرم خواندند.
مثال:
She was called a featherbrain after making a silly mistake.
معنی(example):
مغز نرم بودن به این معنی نیست که او در سایر زمینهها قابلیت ندارد.
مثال:
Being a featherbrain doesn't mean she isn't capable in other areas.
معنی فارسی کلمه featherbrain
:
شخصی که به خاطر رفتار احمقانه یا اشتباهاتش به طور مداوم مورد تمسخر قرار میگیرد.