معنی فارسی featherlet

B1

پر کوچک، به ویژه یکی از پرهای ریز مرغ‌ها.

A diminutive feather, often used in reference to smaller birds.

example
معنی(example):

پر کوچک یک پرلک است.

مثال:

A featherlet is a small feather.

معنی(example):

پرندگان از پرلک‌ها برای کمک به پرواز استفاده می‌کنند.

مثال:

Birds use featherlets to aid in flight.

معنی فارسی کلمه featherlet

:

پر کوچک، به ویژه یکی از پرهای ریز مرغ‌ها.