معنی فارسی febrifugal
B1تبکاه، به اقداماتی اطلاق میشود که برای کاهش تب انجام میگیرد.
That which causes the reduction of fever.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
درمان تبکاه بهطور مؤثری تب بیمار را کاهش داد.
مثال:
The febrifugal treatment effectively reduced the patient's fever.
معنی(example):
روشهای تبکاه در مدیریت تبهای بالا ضروری هستند.
مثال:
Febrifugal methods are essential in managing high fevers.
معنی فارسی کلمه febrifugal
:تبکاه، به اقداماتی اطلاق میشود که برای کاهش تب انجام میگیرد.