معنی فارسی febriphobia
B1ترس غیرمعمول و شدید از تب و بیماریهای مرتبط با آن.
An irrational fear of fever and the associated illnesses.
- NOUN
example
معنی(example):
ترس از تب او را در هر بار که کسی از تب صحبت میکرد، مضطرب میکرد.
مثال:
Her febriphobia made her anxious whenever someone mentioned a fever.
معنی(example):
افراد مبتلا به ترس از تب ممکن است در فصل آنفولانزا از مکانهای شلوغ دوری کنند.
مثال:
People with febriphobia might avoid crowded places during flu season.
معنی فارسی کلمه febriphobia
:ترس غیرمعمول و شدید از تب و بیماریهای مرتبط با آن.