معنی فارسی febronian

B1

افراد یا پیروان جنبش فبرونی که به‌دنبال اصلاح ساختار و حاکمیت کلیسا بودند.

Followers of the Febronian movement, which aimed at reforming the Catholic Church.

example
معنی(example):

جنبش کبیر فبرونی به دنبال اصلاح کلیسای کاتولیک بود.

مثال:

The febronian movement sought to reform the Catholic Church.

معنی(example):

بسیاری از فبرونی‌ها بر اهمیت خودگردانی محلی در مدیریت کلیسا تأکید کردند.

مثال:

Many febronians emphasized the importance of local autonomy in church governance.

معنی فارسی کلمه febronian

:

افراد یا پیروان جنبش فبرونی که به‌دنبال اصلاح ساختار و حاکمیت کلیسا بودند.