معنی فارسی feeblemindedness

B1

وضعیتی که در آن فرد از نظر ذهنی محدود و ضعیف است.

A condition of having a weak or poorly developed intellect.

example
معنی(example):

احمق بودن می‌تواند بر توانایی یادگیری یک فرد تأثیر بگذارد.

مثال:

Feeblemindedness can affect a person's ability to learn.

معنی(example):

این مطالعه بر تأثیرات احمق بودن تمرکز داشت.

مثال:

The study focused on the impacts of feeblemindedness.

معنی فارسی کلمه feeblemindedness

:

وضعیتی که در آن فرد از نظر ذهنی محدود و ضعیف است.