معنی فارسی feebless

B1

عدم توانایی در ارائه استدلال قوی یا متقاعدکننده.

The quality of being weak or ineffective.

example
معنی(example):

استدلال ضعیف هیچ‌کس را متقاعد نکرد.

مثال:

The feebless argument did not persuade anyone.

معنی(example):

او یک تلاش ضعیف برای متقاعد کردن او انجام داد.

مثال:

He made a feebless attempt to convince her.

معنی فارسی کلمه feebless

:

عدم توانایی در ارائه استدلال قوی یا متقاعدکننده.