معنی فارسی feedboard

B1

پلتفرمی برای نمایش و مدیریت فیدهای خبری.

A platform for displaying and managing news feeds.

example
معنی(example):

فیدبورد آخرین به‌روزرسانی‌ها را نمایش داد.

مثال:

The feedboard displayed the latest updates.

معنی(example):

شما می‌توانید فیدبورد خود را با منابع مختلف سفارشی کنید.

مثال:

You can customize your feedboard with different sources.

معنی فارسی کلمه feedboard

:

پلتفرمی برای نمایش و مدیریت فیدهای خبری.