معنی فارسی feel small
B1احساس کوچک بودن، به معنای ناتوانی یا بیاهمیتی در مقایسه با چیزی بزرگتر یا مهمتر.
To feel insignificant or less important in comparison to something larger or more powerful.
- OTHER
example
معنی(example):
وقتی در کنار یک ساختمان بلند میایستم، معمولاً احساس کوچکی میکنم.
مثال:
When standing next to a tall building, I often feel small.
معنی(example):
در یک جمعیت بزرگ، احساس کوچکی و نادیده شدن آسان است.
مثال:
In a big crowd, it’s easy to feel small and unnoticed.
معنی فارسی کلمه feel small
:
احساس کوچک بودن، به معنای ناتوانی یا بیاهمیتی در مقایسه با چیزی بزرگتر یا مهمتر.