معنی فارسی fellness

B1

فِلِنس، یک حالت یا ویژگی از منظر یا زمین که شامل سطح ناهموار و خصوصیات طبیعی است.

The quality or state of being fell; characterized by rough or uneven terrain.

example
معنی(example):

فِلِنسِ این منظر، کوهنوردان را شگفت‌زده کرد.

مثال:

The fellness of the landscape amazed the hikers.

معنی(example):

فِلِنس با مه صبحگاهی بیشتر حس می‌شد.

مثال:

The fellness was enhanced by the morning mist.

معنی فارسی کلمه fellness

:

فِلِنس، یک حالت یا ویژگی از منظر یا زمین که شامل سطح ناهموار و خصوصیات طبیعی است.