معنی فارسی fellon

B1

فِلُن، به معنی جنایتکار یا مجرم که در برخی متون به توصیف شخصیت‌ها و داستان‌ها استفاده می‌شود.

A person who has committed a crime; often used in literary contexts.

example
معنی(example):

فِلُن در داستان در نهایت نجات یافت.

مثال:

The fellon in the story was ultimately redeemed.

معنی(example):

بسیاری از فِلُن‌ها بعد از زندان به‌دنبال زندگی جدیدی هستند.

مثال:

Many fellons seek a new life after prison.

معنی فارسی کلمه fellon

:

فِلُن، به معنی جنایتکار یا مجرم که در برخی متون به توصیف شخصیت‌ها و داستان‌ها استفاده می‌شود.