معنی فارسی fermentarian
B2کسی که به غذاهای تخمیری و فواید آنها توجه دارد.
A person who emphasizes fermented foods and their health benefits.
- NOUN
example
معنی(example):
او خود را یک تخمیرگرا مینامد و بر روی غذاهای تخمیر شده تمرکز دارد.
مثال:
He identifies as a fermentarian, focusing on fermented foods.
معنی(example):
تخمیرگرایان معمولاً از فواید سلامتی پروبیوتیکها دفاع میکنند.
مثال:
Fermentarians often advocate for the health benefits of probiotics.
معنی فارسی کلمه fermentarian
:
کسی که به غذاهای تخمیری و فواید آنها توجه دارد.