معنی فارسی ferruginated
B1فروگرید شده به خاک یا سنگی اطلاق میشود که شامل مقدار زیادی آهن باشد.
Describing soil or rock that contains iron or has become rusty.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
خاک فروگرید شده غنی از آهن بود.
مثال:
The ferruginated soil was rich in iron.
معنی(example):
در برخی مناطق، سنگهای فروگرید شده نشاندهنده وجود ذخایر آهن هستند.
مثال:
In certain areas, ferruginated rocks indicate the presence of iron deposits.
معنی فارسی کلمه ferruginated
:
فروگرید شده به خاک یا سنگی اطلاق میشود که شامل مقدار زیادی آهن باشد.