معنی فارسی ferruminate
B1فرفیمناسیون، فرآیند افزودن ترکیبات آهن به خاک یا مواد دیگر.
The act of treating or enriching with iron compounds.
- VERB
example
معنی(example):
برای فرفیمناسیون، باید یک محلول خاص بر پایه آهن را به کار ببرید.
مثال:
To ferruminate, you need to apply a specific iron-based solution.
معنی(example):
فرفیمناسیون خاک میتواند باروری آن را افزایش دهد.
مثال:
Ferruminate the soil can enhance its fertility.
معنی فارسی کلمه ferruminate
:
فرفیمناسیون، فرآیند افزودن ترکیبات آهن به خاک یا مواد دیگر.