معنی فارسی fervidness
C1کیفیت یا حالت داشتن احساسات شدید یا اشتیاق.
The quality of being fervent; intense passion or enthusiasm.
- NOUN
example
معنی(example):
حرارت سخنرانی او توجه حضار را جلب کرد.
مثال:
The fervidness of his speech captivated the audience.
معنی(example):
حرارت او برای مسائل زیست محیطی الهامبخش است.
مثال:
Her fervidness for environmental issues is inspiring.
معنی فارسی کلمه fervidness
:
کیفیت یا حالت داشتن احساسات شدید یا اشتیاق.