معنی فارسی fictitiously
B1به طور ساختگی یا خیالی، به نوعی که واقعی نیست و برای سرگرمی یا سرگرمی دیگران بیان میشود.
In a manner that is not based on fact; unreal or fabricated.
- ADVERB
example
معنی(example):
او به طور ساختگی ادعا کرد که یک بازیگر مشهور است.
مثال:
She fictitiously claimed to be a famous actress.
معنی(example):
داستان به طور ساختگی روایت شد تا مخاطبان را سرگرم کند.
مثال:
The story was told fictitiously to entertain the audience.
معنی فارسی کلمه fictitiously
:
به طور ساختگی یا خیالی، به نوعی که واقعی نیست و برای سرگرمی یا سرگرمی دیگران بیان میشود.