معنی فارسی fiddleback
B1عنکبوتی دارای مارکینگ مشخص که در برخی مناطق زندگی می‌کند و ممکن است خطرناک باشد.
A spider species recognizable by its fiddle-shaped marking, known for its potential danger to humans.
- noun
noun
معنی(noun):
The brown recluse spider.
معنی(noun):
A feature of maple wood where the fibers are distorted in an undulating chatoyant pattern.
معنی(noun):
A kind of chasuble with the front cut away.
example
معنی(example):
عنکبوت فیدل‌بک به خاطر علامت مشخصه‌اش شناخته شده است.
مثال:
The fiddleback spider is known for its distinctive marking.
معنی(example):
برخی از مردم به خاطر سمش از فیدل‌بک می‌ترسند.
مثال:
Some people are afraid of the fiddleback due to its venom.
معنی فارسی کلمه fiddleback
:
عنکبوتی دارای مارکینگ مشخص که در برخی مناطق زندگی می‌کند و ممکن است خطرناک باشد.
