معنی فارسی fidgetiness

B1

بی‌قراری، حالت یا وضعیت فردی است که در آن فرد نمی‌تواند به راحتی بی‌حرکت بماند.

The state of being unable to remain still, often due to anxiety or restlessness.

example
معنی(example):

فقدان تمرکز او در طول جلسه حواس‌پرت بود.

مثال:

Her fidgetiness during the meeting was distracting.

معنی(example):

بی‌قراری کودک نشان می‌دهد که او خسته است.

مثال:

The child's fidgetiness indicated he was bored.

معنی فارسی کلمه fidgetiness

: معنی fidgetiness به فارسی

بی‌قراری، حالت یا وضعیت فردی است که در آن فرد نمی‌تواند به راحتی بی‌حرکت بماند.