معنی فارسی fiercly
B1به شدت، با نیروی زیاد و تعیینکننده.
In a ferocious, intense, or intense manner.
- ADVERB
example
معنی(example):
او به شدت از باورهایش دفاع کرد.
مثال:
She fiercely defended her beliefs.
معنی(example):
تیمها به شدت برای عنوان قهرمانی جنگیدند.
مثال:
The teams fought fiercely for the championship title.
معنی فارسی کلمه fiercly
:
به شدت، با نیروی زیاد و تعیینکننده.