معنی فارسی fiercening

B1

شدت گرفتن، حالتی که چیزی در حال تبدیل به شدیدتر یا خشونت‌آمیزتر بودن است.

The act of becoming fierce or intense.

example
معنی(example):

طوفان در حال شدت گرفتن پنجره‌ها را لرزاند.

مثال:

The fiercening storm rattled the windows.

معنی(example):

بحث در حال شدت گرفتن، شرکت‌کنندگان بیشتری را جذب کرد.

مثال:

The fiercening debate drew more participants.

معنی فارسی کلمه fiercening

: معنی fiercening به فارسی

شدت گرفتن، حالتی که چیزی در حال تبدیل به شدیدتر یا خشونت‌آمیزتر بودن است.