معنی فارسی figgery

B1

محل یا محیطی که در آن درختان انجیر پرورش داده می شوند و به تولید محصولات آن می پردازند.

A place or environment where fig trees are cultivated and their products are produced.

example
معنی(example):

کارگاه انجیر جوی دلپذیر داشت و درختان انجیر در همه جا بودند.

مثال:

The figgery had a charming atmosphere with fig trees everywhere.

معنی(example):

بازدیدکنندگان از بوی شیرین در کارگاه انجیر لذت بردند.

مثال:

Visitors enjoyed the sweet aroma in the figgery.

معنی فارسی کلمه figgery

: معنی figgery به فارسی

محل یا محیطی که در آن درختان انجیر پرورش داده می شوند و به تولید محصولات آن می پردازند.