معنی فارسی figurer

B1

شخصی که به حل مسائل یا ایجاد شکلی برای موضوعات مختلف می‌پردازد.

A person who figures out problems or creates solutions.

example
معنی(example):

شخص حل‌کننده گروه به خاطر توانایی‌اش در حل مشکلات شناخته می‌شد.

مثال:

The figurer of the group was known for his ability to solve problems.

معنی(example):

هر شخص حل‌کننده در تیم ایده‌های منحصر به فردی را ارائه داد.

مثال:

Every figurer in the team contributed unique ideas.

معنی فارسی کلمه figurer

: معنی figurer به فارسی

شخصی که به حل مسائل یا ایجاد شکلی برای موضوعات مختلف می‌پردازد.