معنی فارسی figuresome
B2شکلدار و دارای ویژگیهای بصری بارز، به کارهایی اشاره دارد که پر از اشکال و تصاویر هستند.
Visually rich and characterized by vivid figures, often used to describe art or literature.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
سبک پرشکل نقاشی توجه بسیاری از علاقهمندان به هنر را جلب کرد.
مثال:
The figuresome style of the painting attracted many art enthusiasts.
معنی(example):
او شیوهای پرشکل برای بیان افکارش دارد.
مثال:
He has a figuresome way of expressing his thoughts.
معنی فارسی کلمه figuresome
:
شکلدار و دارای ویژگیهای بصری بارز، به کارهایی اشاره دارد که پر از اشکال و تصاویر هستند.