معنی فارسی figury
B1فیگوری به اشکال یا نمایههای انسانی و غیره در هنر و طراحی اشاره دارد.
Refers to shapes or representations of human figures in art and design.
- NOUN
example
معنی(example):
هنرمند مجسمههای فیگوری برای نمایشگاه خلق کرد.
مثال:
The artist created figury sculptures for the exhibition.
معنی(example):
فیگوری در نقاشی احساسات عمیقی را منتقل میکند.
مثال:
The figury in the painting conveys deep emotions.
معنی فارسی کلمه figury
:
فیگوری به اشکال یا نمایههای انسانی و غیره در هنر و طراحی اشاره دارد.