معنی فارسی filibustrous
B2به وصف حالتی اطلاق میشود که مملو از سخنرانیهای طولانی و بیپایان باشد.
Referring to a manner that involves lengthy speeches, often in a political context.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
روش فیلی باستروس او در بحثها آنها را بیپایان به نظر میرساند.
مثال:
His filibustrous approach to discussions made them seem endless.
معنی(example):
طبیعت فیلی باستروس ارائه او همه را در حالت انتظار نگه داشت.
مثال:
The filibustrous nature of her presentation kept everyone on the edge of their seats.
معنی فارسی کلمه filibustrous
:
به وصف حالتی اطلاق میشود که مملو از سخنرانیهای طولانی و بیپایان باشد.