معنی فارسی filthified
B1کثیف شده، به فضایی اشاره دارد که به خاطر عواملی مثل بیتوجهی یا آلودگی کثیف گشته است.
Made dirty or filthy
- VERB
example
معنی(example):
بعد از این رویداد، آن منطقه کثیف شده بود.
مثال:
The area was filthified after the event.
معنی(example):
خیابانهای کثیف شده نتیجه بیتوجهی بودند.
مثال:
The filthified streets were a result of neglect.
معنی فارسی کلمه filthified
:
کثیف شده، به فضایی اشاره دارد که به خاطر عواملی مثل بیتوجهی یا آلودگی کثیف گشته است.